راهبرد انگلستان انفجار ایران از درون است
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۷۰۳۲۹
به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم متقی استاد دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست واکاوی روابط ایران با انگلیس که در روزنامه اطلاعات برگزار شد، گفت: موضوع ایران و انگلیس دارای یک پیشینه تاریخی است و میتواند یک انعکاس جدید داشته باشد. انگلستان در قرن ۱۹ بر اساس تفکر معادله بازی بزرگ کنترلی ایفای نقش میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این نقش موازنه قدرت بود یعنی تفکر سیاسی بین المللی و نظم اروپایی تفکر موازنه بودند. قبل از انقلاب فرانسه تا جنگ جهانی اول این سیاست اجرا و بازتولید شده است.
متقی اظهار داشت: اروپا و انگلیس منطق موازنه قدرت همراه درک کرده و اجرا کردند. نشانه موازنه قدرت در توزیع امتیازات سیاسی و اقتصادی ایران در قرن نوزدهم را میتوانید ببینید. از زمان انقلاب روسیه معادله جهانی تغییر یافت و نظم بین المللی مبتنی بر نظام اروپایی عوض شد. آمریکا و ژاپن در سالهای بعد جنگ جهانی اول امپراتوریها فرو ریختند. تنها امپراتوری باقی مانده بعد از جنگ جهانی اول، امپراتوری انگلیس است.
این پژوهشگر علوم سیاسی ادامه داد: در انگلستان دیوارهای امپراتوری فرو ریخته است اما اندیشه کنترل جهان بر اساس نگاههای سنتی آنان همچنان ادامه دارد. انگلستان همواره یک بازیگر تأثیرگذار در سیاست داخلی و خارجی از قرن نوزدهم بوده و تا قرن ۲۱ هم ادامه پیدا کرده است.
استاد دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در تشریح دلایل تداوم نگاه انگلیسیها تصریح کرد: اول جایگاه ساختاری لندن در سیاست بین المللی به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی است هر چند جغرافیا و جمعیت در قرن ۲۱ تأثیر چندانی ندارد. دلیل دوم ارتباط انگلستان و آمریکا بر اساس مدل روابط بین الملل است که منحصر به فرد هست. دلیل سوم این است که انگلستان در تمامی بحرانها سعی کرده است که نقش متحد نامتقارن را با آمریکا ایفا کند.
وی افزود: پیچیدگی سیاست بین المللی این گونه است که انگلستان به دنبال تکمیل روابط خود با آمریکا و بعد از جنگ جهانی دوم است هر چند آنان در زمان جنگ جهانی اول اختلافات زیادی داشتهاند اما علیرغم آنکه نگاه آمریکا یافتن بازار آزاد اقتصادی بود انگلستان به دنبال اقتصاد کنترلی خود بر اساس مدیریت استعماری است.
متقی با اشاره به سیاستهای انگلستان در گذشته اظهار داشت: لندن در سال ۱۹۰۷ با روسیه ایران را به سه منطقه تقسیم کرد. آمریکاییها آن زمان با این سیاست انگلستان به شدت مخالفت کردند. همچنین تقسیم ایران به سه منطقه در سال ۱۹۰۷ و نیز دو منطقه بر اساس پیمان محرمانه قسطنطنیه در ۱۹۱۵ اتفاق افتاد. لندن در ۱۹۱۹ به دنبال آن بود تا تحت حمایه کامل خود قرار دهد. آن زمان نیز آمریکاییها با انگلستان اختلاف داشتند و با قرارداد وثوق الدوله مخالف بودند. رویه اختلافات واشنگتن و لندن و جنگ جهانی دوم بر سر ایران ادامه داشت اما با تغییر موقعیت انگلستان شرایط تغییر کرد.
متقی استاد دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: بعد از جنگ جهانی دوم، سیاست انگلستان در مقابل آمریکا همواره به عنوان یک متحد ژئوپلتیکی است. این دنباله روی راهبرد مشترک آنها میباشد. واقعیت آن است دیپلماتهای انگلستان و آمریکا در برابر هم نه تعارف و ریاکاری دارند و نه از الگوی سلسله مراتبی تبعیت میکنند. هر چند اگر آمریکا نبود انگلستان در دو جنگ جهانی اول و دوم شکست میخورد. اما سنتهای انگلستان بر اساس تفکر اروپایی موازنه قدرت است ولی سیاستهای آمریکا بر اساس هژمونی است و لندن، واشنگتن را یک نیروی موازنه دهنده میشناسد.
این استاد علوم سیاسی در نشست واکاوی روابط ایران و انگلیس در دوران اخیر با نگاهی به واکنش این کشور به اعدام جاسوس انگلستان در ایران اظهار کرد: آمریکا در مقایسه با شناخت اجتماعی، فرهنگی، نخبگانی و نهادی که انگلستان از منطقه دارد واشنگتن هیچ شناختی از منطقه ندارد. در حال حال دهها مرکز شرق شناسی در انگلستان وجود دارد. آنها فضای انگارهها و باورهای مردم منطقه را میشناسند و برای آن کار رسانهای و اطلاعاتی انجام میدهند. آنها فضای جامعه، دانشگاه و امنیت را به هم پیوند میدهند.
وی افزود: همانطور که در حوادث اخیر که بنده نمی گویم سه ماه گذشته بلکه باید گفت ۵ سال گذشته در ایران رخ داده است شاهد هستیم شبکههای ماهوارهای بی بی سی، اینترنشنال، صدای آمریکا در ادامه سیاستهای تکمیلی انگلستان عمل میکنند تا راهبرد انفجار از درون را در ایران شکل بدهند.
متقی افزود: بحث اصلی امروز موضوع شناخت است. رهبری هم خیلی بر موضوع شناخت تاکید دارند. در واقع شناخت بر جهاد تبیین مقدم است.
وی افزود: امروز دورانی نیست که بگویید فلانی در کشور ما جاسوس پرورش داده است. همه کشورها در بقیه نقاط جهان ایستگاه تبادل اطلاعات دارند تا بتوانند در فضای کنش اجتماعی یکدیگر اثرگذار شوند. باید گفت عرصه دیپلماسی مانند سیاست داخلی نیست. در واقع جنگ همه علیه یکدیگر است.
استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: تهدید یک امر دائمی برای کشور ما است هر چند نوع تهدید در دورانهای مختلف فرق میکند. مهمترین تهدید هم تهدید فضای شبکه ای است.
متقی تاکید کرد: جنگ امروز جنگ شناختی است و شناخت یعنی قدرت. این یعنی تأثیرگذاری و ایجاد شبکه و ایجاد جایگاه برای خود در کشوری دیگر.
وی گفت: شناخت انگلستان از ساختار فرهنگی، رویکرد زمامداران و نخبگان از خود ما بیشتر است. به همین خاطر است که فردی را میتوانند جذب کنند که تأثیرگذار باشد.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: اینکه آمریکا در تمام مدت اشغال عراق، ۷ هزار کشته داد اما انگلستان تنها ۴ کشته داد در حالی که بصره را در اختیار داشتند این همان موضوع ارتباطات و شناخت محیطی و پولی است که آنها در حوزه دیپلماسی هزینه میکنند. تحریف امنیت در شبکه سازی و رسانه نیاز به سرمایه گذاری میلیارد دلاری است. آنها برای تنها ۵ دقیقه صحبت در اینترنشنال ۱۵۰ پوند پرداخت میکنند.
متقی ادامه داد: در فضای بحران اخیر ایران، انگلستان سرخط بحران امنیتی علیه جمهوری اسلامی بود. انگلستان کنسرسیومی تشکیل داده بود و ابزار، سازوکار و ادبیات آن را هم در اختیار داشت. پولش را عربستان میدهد و افسران اطلاعات اسرائیلی که زبان فارسی یاد گرفتهاند فراخوان میدهند.
وی تصریح کرد: با صرف محکوم کردن و بیانیه امضا کردن نتیجه نخواهیم گرفت بلکه باید به شناخت کافی از دشمن برسیم. اگر خود را و دشمن را خوب بشناسیم پیروز خواهیم شد.
کد خبر 5684900منبع: مهر
کلیدواژه: ابراهیم متقی انگلیس ایالات متحده امریکا صدای آمریکا حسین امیرعبداللهیان حسین امیر عبداللهیان مجلس شورای اسلامی لبنان کمیسیون تلفیق جمهوری اسلامی ایران هیئت دولت وزارت امور خارجه لایحه بودجه رحیم زارع محمد مخبر ناصر کنعانی ایران ایالات متحده امریکا دانشگاه تهران استاد دانشگاه جنگ جهانی اول موازنه قدرت بین المللی علوم سیاسی بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۷۰۳۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.
به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که میخوانید:
به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟
شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟
الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟
این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟
بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.